شاداب ترم سه مهندسی عمران دانشگاه تهران درس می خونه با وضعیت مالی خانوادگی بسیار ضعیف…که برای کمک به مادرش در مخارج خونه احتیاج به یه کار نیمه وقت داره…تبسم دوستش اونو برای کار منشی گری در یک شرکت تبلیغاتی که متلعق به مردی به اسم دیاکو هستش معرفی می کنهشاداب هم از همون روزهای اول دانشگاه با یه اتفاق عاشق دیاکو شده بوده در صورتی که دیاکو اونو اصلا نمی شناخته…پس…


جــهـــان کــتــاب

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

("*•.ســـنگــین نوشـــتہ.•*") کافه تجربه دوربین های دیجیتال ketabkhoob خودمونی Patrick بے ۼҐ مقاله, تحقیق, پایان نامه انشای من